• نامه ها
  • به مردم بصره
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

به مردم بصره

«904»

(29) (و من كتاب له ( عليه  السلام  )) (إلى أهل البصرة) وَ قَدْ كَانَ مِنِ انْتِشَارِ حَبْلِكُمْ وَ شِقَاقِكُمْ مَا لَمْ تَغْبُوا عَنْهُ فَعَفَوْتُ عَنْ مُجْرِمِكُمْ وَ رَفَعْتُ السَّيْفَ عَنْ مُدْبِرِكُمْ وَ قَبِلْتُ مِنْ مُقْبِلِكُمْ فَإِنْ خَطَتْ بِكُمُ الْأُمُورُ الْمُرْدِيَةُ وَ سَفَهُ الْآرَاءِ الْجَائِرَةِ إِلَى مُنَابَذَتِي وَ خِلَافِي فَهَا أَنَا ذَا قَدْ قَرَّبْتُ جِيَادِي وَ رَحَلْتُ رِكَابِي وَ لَئِنْ أَلْجَأْتُمُونِي إِلَى الْمَسِيرِ إِلَيْكُمْ لَأُوقِعَنَّ بِكُمْ وَقْعَةً لَا يَكُونُ يَوْمُ الْجَمَلِ إِلَيْهَا إِلَّا كَلَعْقَةِ لَاعِقٍ مَعَ أَنِّي عَارِفٌ لِذِي الطَّاعَةِ مِنْكُمْ فَضْلَهُ وَ لِذِي النَّصِيحَةِ حَقَّهُ غَيْرَ مُتَجَاوِزٍ مُتَّهَماً إِلَى بَرِيٍّ وَ لَا نَاكِثاً إِلَى وَفِيٍّ .

 


 

از نامه هاى آن حضرت عليه السّلام است باهل بصره (كه آنان را اميدوار ساخته كه از كردار زشتشان گذشته، و از سرباز زدن بيمشان داده) 1 و (بر اثر پيروى گمراهان) از پراكندگى ريسمان (شكستن عهد و پيمان) و دشمنى و مخالفتتان (كارهاى ناشايسته) بود آنچه كه از آن نادان نبوديد، پس از گناهكار شما گذشتم، و شمشير از گريخته شما برداشتم، و رو آورنده (بازگشت كننده) شما را پذيرفتم، ولى از اين پس اگر تباهكاريها و انديشه هاى نادرست بر خلاف حقّ شما را بسوى دشمنى و مخالفت با من راند، آگاه باشيد منم كه اسبان خود را نزديك آورده پالان بر شتر سوارى  

 ص905

خويش مى نهم، 2 و اگر مرا به آمدن بسوى خودتان ناچار سازيد با شما چنان كارزارى بر پا نمايم كه جنگ جمل پيش آن مانند ليسيدن ليسنده باشد (ته ديگ را) با وجود اينكه آگاهم بر فضيلت و بزرگى آنكه از شما پيروى كرده، و حقّ آنكه (شما را به مخالفت نكردن با من) پند داده، در حالى كه از تهمت زده شده به بى گناه و از پيمان شكن بوفاء كننده تجاوز نمى كنم (هنگام جنگ حقّ و باطل را مخلوط نكرده، بلكه مى دانم چه كسي را بايد كشت و چه كسي را رها نمود، و كدام يك را بكيفر رساند و كه را پاداش داد).